آیا می توانیم کتاب های سایر ادیان را مطالعه کنیم و ببینیم کدام یک حق است و کدامیک باطل؟
سؤال:
ما در خانواده ای به دنیا آمدیم که پدر و مادرمان مسلمان هستند لذا به تبعیت از پدر و مادر، دینمان هم اسلام است. طبیعی است اگر در خانواده ای یهودی یا مسیحی متولد می شدیم قطعاً یهودی یا مسیحی بودیم. از آن طرف هر کس چه مسلمان، چه یهودی و چه مسیحی دین خود را حق و سایر دین ها باطل می داند، حال از کجا بدانیم کدام دین حق است؟ چه اشکالی دارد برویم همه ادیان و مکاتب را مطالعه و بررسی کنیم و ببینیم واقعاً کدام دین حق و کدام دین باطل است؟ به عبارت دیگر همانطور که ما از پیروان سایر ادیان انتظار داریم که بیایند و در مورد اسلام مطالعه و بررسی کنند و به ایمان تقلیدی از پدر و مادر بسنده نکنند آیا همین انتظار برای ما که مسلمان بودمان تقلیدی است مطرح نیست؟
جواب:
برای پاسخ به این سؤال که از کجا بدانیم کدام دین یا مکتبی بر حق است پاسخ این نیست که «بروید همه ادیان و مکاتب موجود را بررسی کنید و با یک دیگر مقایسه کنید و بدانید کدام بر حق است؟ » چرا که این کار، کاری تخصصی است و برای عامه مردم قابل انجام نیست. دلیل آن این است که:
مباحث دینشناسی دامنهای بسیار وسیع و گستردهای دارد به طوری که اگر کسی بخواهد با مقایسه دینهای مختلف به قضاوتی صحیح دست یابد و دین حق را بشناسد لازم است در چند رشته علمی مانند منطق، فلسفه، کلام قدیم و کلام جدید مهارت و تخصص ویژه داشته باشد که لازمه آن داشتن تحصیلات عالیه و دانشگاهی در رشته کلام و دینشناسی است؛ بدیهی است که این کار از عهده همه مردم ساخته نیست. ما باید به دنبال یک راه حل و جوابی باشیم که برای همه، بدون داشتن تخصص در کلام و دینشناسی، قابل فهم و استفاده باشد؛ چرا که این سؤال، سؤالی است که برای هر فردی با هر دین و مذهبی و در هر سطحی از علم و دانش (حتی برای یک دانشموز ابتدایی) ممکن است مطرح باشد، پس باید به دنبال جوابی بود که ضمن دارا بودن مقبولیت عقلی، ساده و قابل فهم همگانی نیز باشد.
اما پاسخ عقلایی و قابل فهم همگانی:
1- دین خدا از آدم تا خاتم یکی است و آن اسلام است. دین در هر دوره به تناسب درک و فهم و نیاز مردم در سطوح مختلف عرضه می شده است که هر یک از این سطوح دین را شریعت می گویند مانند شریعت موسی، شریعت عیسی و .... در واقع شریعتها نسخههای مختلف دین هستند. بدیهی است هر شریعتی نسبت به شریعت پیش از خود کاملتر بوده و آخرین شریعت، کاملترین شریعت خواهد بود.
برای فهم بهتر مطلب مثالی می زنیم:
همه ما با سیستم عامل ویندوز آشنا هستیم. این سیستم عامل که همه ما از آن برای راه اندازی کامپیوتر یا لپتاپ استفاده می کنیم دارای نسخه های مختلف می باشد. ویندوز 1 و 2 و ... تا ویندوز XP ، ویندوز 7 و 8 و 10. هر نسخه از ویندوز، ارتقا یافته نسخه قبلی است وگاهی نسخه جدیدآنقدر با نسخههای قبلی از نظر ارتقا و کیفیت متفاوت است که باید نسخه های قبلی را کنار گذاشت زیرا اولاً بسیاری از نرم افزارها جدید بر روی نسخه های قبلی قابل نصب و اجرا نیستند. ثانیاً شرکت سازنده تا یک مدت زمان محدودی از نسخ های قبلی پشتیبانی می کند، پس از سپری شدن این زمان، شرکت مزبور حمایت و پشتیبانی خود را قطع می کند و کم کم آن سیستم عامل از رده خارج میگردد و کارایی خود را از دست می دهد.
در مقام تشبیه، دین های مختلفی که امروز در جهان مطرح هستند مانند نسخه های مختلف و ارتقا یافته یک سیستم عاملاند. در واقع یهودیت، مسیحیت، زرتشتی و ... که هرکدام یک شریعت هستند، نسخه های مختلف و ارتقا یافتة «یک دین» می باشند که اسلام نام دارد.بدیهی است همانطور که در انتخاب نسخه های مختلف یک سیستم عامل مانند ویندوز، برای پاسخ به نیازهایمان همیشه به دنبال آخرین نسخه آن هستیم ـ چرا که آخرین نسخه کاملترین نسخه است ـ برای رسیدن به سعادت نیز ما باید به دنبال کاملترین نسخه از دین باشیم و کاملترین نسخه از دین، آخرین نسخه آن یعنی اسلام است.
2- از آنجا که دین، ضامن تأمین سعادت بشر است و صاحب آن خداست و دین در نسخه های مختلفی ارائه شده است، برای شناخت اینکه کدام نسخه از دین اعتبار و رسمیت دارد و کدام نسخه تاریخ اعتبار آن گذشته است تنها، سخن خدا که صاحب دین است برای ما سند و ملاک است نه سخن کس دیگر و خدا نیز در آخرین نسخه از کتابش فرموده است که «تنها دین مقبول در نزد خدا، اسلام است و هرکس به در پی دین دیگری غیر از سلام برود در آخرت از زیانکاران خواهد بود» (آل عمران/19) یعنی تأمین کننده سعادت او نخواهد بود. بنابراین، سایر نسخه های دین (یهودیت، مسیحیت، زرتشتی و ...) از رسمیت و اعتبار افتاده و تضمین کننده سعادت انسان نخواهند بود. چنانکه در مثال سیستم عامل ویندوز، ملاک این که کدام نسخه از ویندوز هنوز رسمیت و اعتبار دارد و پشتیبانی می شود و کدام یک از رده خارج شده و پشتیبانی نمی شود، اظهارات شرکت سازنده ملاک است نه کس دیگر، زیرا سازندة تمام نسخه مختلف ویندوز یک شرکت است و پشتیبانی کردن و پشتیبانی نکردن در اختیار آن است بنابر این اگر کسی جز شرکت سازنده بگوید که فلان سیستم عامل از رده خارج شده یا فلان سیستم عامل هنوز معتبر است و پشتیبانی میشود حرفش برای ما قابل قبول نیست مگر آنکه مستند به شرکت سازنده باشد.
3- از آنجا که ملاک حقانیت و اصل هر دین، کتاب آسمانی آن دین می باشد، سلامت دین نیز به سلامت کتاب آن از گزند تحریف و دستبرد می باشد. بنابر این اگر کتاب آسمانی یک دین دچار تغییر و تحریف شده باشد دیگر به آن دین نمی توان اعتماد کرد.
ما وقتی بررسی می کنیم می بینیم قرآن تنها کتاب آسمانی است که هیچ تحریفی در آن صورت نگرفته و از سوی دیگر تمام کتاب های آسمانی دیگر دچار تحریف عمیق شده اند و ما هم بر ادعای عدم تحرف قرآن و هم بر ادعای تحریف سایر کتابهای آسمانی دلایل محکم و قاطع داریم که بطور اجمال به ذکر آنها می پردازیم:
دلایل عدم تحریف قرآن، سه چیز است:
دلیل اول: وعده خدا که فرموده «ما قرآن را نازل کردیم و خود نیز آن را حفظ می کنیم». (سوره حجر/9)
دلیل دوم: اهتمام و عنایت خاص پیامبر بر حفظ قرآن از تحریف است بدین صورت که اولاً به عدهای که به کاتبان وحی معروفاند دستور میدادند تا آیات و سورهها را دقیقاً بنویسند. ثانیاً: اصحاب و یاران را به حفظ قرآن تشویق می کردند، لذا عده زیادی در زمان پیامبر(ص) به حافظان قرآن معروف بودند. ثالثاً: ترغیب به قرائت؛ یعنی آن که دقیقاً باید الفاظ قرآن با همان خصوصیات لفظی و تجویدی قرائت گردد، نه صرف مطالعه و دریافت مفاهیم.
دلیل سوم: اتفاق نظر همه مسلمانان از تمام مذاهب و فرقه ها است که در قرآن هیچ تحریفی صورت نگرفته است.
اما دلایل وقوع تحریف در سایر کتاب های آسمانی:
الف) وجود نسخه های متعدد و متناقض از تورات و انجیل
تورات دارای سه نسخه است:
یک) نسخه عبرانی که نزد یهود و علمای پروتستان معتبر است.
دو) نسخه سامری که نزد سامریها (طایفه دیگری از بنی اسرائیل) معتبر است.
سه) نسخه یونانی که علمای مسیحی غیر پروتستان آنرا معتبر میشمارند.
انجیل نیز دارای چهار نسخه رسمی و چند نسخه غیر رسمی است. چهار نسخه رسمی انجیل عبارتند است از:
یک) انجیل لوقا
دو) انجیل متی
سه) انجیل مِرقُس
چهار) انجیل یوحنا
وجود نسخه های متعدد و متفاوت از یک کتاب، نشانه وقوع تحریف در آن کتاب است و بیانگر آن است که یا تمامی نسخه های مختلف آن کتاب تحریف شده هستند و یا همه آنها به جز یک نسخه دچار تحریف شده اند و چون آن یک نسخه نیز معلوم نیست که کدام است پس به هیچ یک نمی توان اعتماد کرد.
ب) وجود مطالب خلاف عقل و منطق در تورات و انجیل
مثلاً در انجیل آمده است: «خدای پسر، به شکل انسان مجسم شد، گناهان بشر را بر خود میگیرد و با تحمل رنج صلیب، کفاره گناهان میگردد». در انجیل یوحنا چنین میخوانیم: «زیرا خداوند، جهان را این قدر محبت نموده که پسر یگانه خود را داد، تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد؛ زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند، بلکه تا به وسیله او جهان نجات یابد».[1]
در تورات نیز مطالبی وجود دارد که برای عقل انسانی قابل پذیرش نیست؛ مثلاً در تورات خدا به صورت انسانی معرفی شده که راه میرود، آواز میخواند دروغگو و فریبکار است؛ زیرا به آدم گفته است که اگر از درخت نیک و بد بخورد خواهد مرد، ولی آدم و حوا از میوه آن درخت خوردند و نه تنها نمردند، بلکه به نیک و بد هم آشنا شدند.[2] و یا داستان کشتی گرفتن خدا با حضرت یعقوب که در تورات آمده است.[3]
بنابر این دینی که ناقص است (چون کاملتر از آن آمده) و کتاب آن دچار تحریف شده و از همه مهمتر کسی که آن دین را فرستاده (خدا) پایان دوره اعتبار آن را اعلام کرده است، رسمیت و اعتبار ندارد و ضامن سعادت نخواهد بود.
پینوشتها
[1]انجیل یوحنا، 3، 16- 17.
[2]تورات، سِفر پیدایش، باب دوم و سوم.
[3]همان، باب 32، آیه 25.
- ۹۴/۰۸/۰۸